از خـودم بـ ــ ــر یـ ــده بـودم

 با تــ♥ـــو بـرگـشـتـم بـه دنیـا

بــاور کنــید یـه رابــطــه بــدون وحــشی بازی کـه رابــطه نیــست ..

هــی بایــد مــوهاشو بکــشی ، دانلود آهنگ میمیرم تموم ميشه غم های من دیگه اشک نریز پشت پای من لبــاشــو كبــود كنی ،

گــــازش بگــیری .. دانلود آهنگ میمیرم تموم ميشه غم های من دیگه اشک نریز پشت پای من بــزنی با متــکا لهــش کنی ..

بلــندش کنــی بــدوئی انــــقد کـه از ذوق جــــیغ بــزنـه ..

لامصـــــــــب تصــورشم باحــــــاله...


ایـن شــعرهـــابـــرونــد بــه جــهنّممــن فقــط

دیــوانـه ی آن لحــظه ام…


که قــــلبت


زیــــر ســـرم

دسـت و پـــا بزند… 


آهـآﮮ لیلــﮯ

بـﮧ قصّـﮧﮮ خــوבتـــ بــرگــرב

ایـــלּــجــآ

مجــنــوטּ بـﮧ همـــﮧ ﮮ لیلــﮯ هــآ مـَحــَـرم استــ


به کوچه ای رسیدم کـه پیرمردی از آن خارج مـی شد؛

به من گفت :نرو کـه بن بسته!

گوش نکردم و رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم !!!


رو تخت خوابیدی و ازخواب پامـیشی مـیبینی هنوز خوابه !

 

با دستت تک تک اجزای صورتشو لمس مـی کنی و مـیبینی چشمای مـهربونشو باز مـیکنـه! :)

 

بلند مـیشـه و جنگ با بالش ها شروع مـیشـه ! اوج لذتش اینجاس کـه یکی از بالشا پاره شـه و پرای

 

بالشبریزه بیرون :(


مـهم نیست کـه اولش من اومدم جلو یـا تو

مـهم اینـه کـه تا اخرش با هم مـیمونیم


نــه از تنـهــایــی مــی‌تــرســم،

 

نــه از تنـهــا مــانــدن!

 

تــرســم از

 

تنـهــا بــودن،

 

در كنــار دیگــــــری ســت . دانلود آهنگ میمیرم تموم ميشه غم های من دیگه اشک نریز پشت پای من . .


از بوسه های قلابی تلفنی خسته شدم...

از بغل های محکم اس ام اسی...

از عشق بازی های چت...

از همـه خسته ام...

تو کنارم باش...!!!

هوای تنت کافیســـــــــــت ....!!!


مـــــرد رویـایــــے من ڪسیــه ڪــه : 

حتـــی وقتـــی مثل " ســگ و گربــه " بـه جــون هم افتادیـــم ...

شـــب نذار از بغــلش جــم بخــورم ...

بگــه: دانلود آهنگ میمیرم تموم ميشه غم های من دیگه اشک نریز پشت پای من آشتــے نڪردیمـــاااااا


سلام روزگار... چه مـیکنی با نامردی مردمان..

 

من هم ..اگر بگذارند ...

 

دارم خرده های دلم را... چسب مـی... راستی این دل ...

 

دل مـی شود ؟



ک نابینا بـه معشوقش گفت:ارزو دارمـی چشمش رابه من بده تاتو 

را ببینم.کسی چشمش روبه او داد.پسرک نابینا بود وک از او متنفر 

شدو از او خواست کـه دیگر پیش او باز نگردد.پسرک قبول کردو گفت:مـیروم

اما مواظب چشمانم باش. :(                



مـــن

 

از تمامـــ آسمــ ــان

 

یکــــ بــ ــاران را مـیخواهمـــــ ...

 

و از تمــ ــام زمـیــ ــن

 

یکـــ خیـابانـــــ را ...

و از تمــ ــامــ تـــ ــو

یک لبـــــــ

که قفــ ــل شده در لبــــ مــ ـــن

شاید یـهی شبا به منظور اینکه خواب تورو ببینـه

 به خدا التماس مـی کنـه!!

 شاید یـهی بـه محض دیدن تو دستاش یخ مـی کنـه و تپش قلبش مرتب بیشتر مـی شـه!!!

 مطمـین باش یـهی شبا بـه خاطر تو 

تو دریـایی از اشک مـی خوابه !!!!

ولی تو اونو نمـی بینی ....

     


محبت هایت را شمردم !

درست بود

اما این عشقت را بعد بگیر ، گوشـه ندارد


شاید آرام تــر مـی شدم

فقــط و فقـــط… 

اگر مـی فهمـیدی ، 

حرفهایم بـه همـین راحتــــی کـه مـی خوانی

نوشته نشده اند


همـه ادعــآ دارند طعمــ خیـانت را چشیده اند..

 

همـه ادعــآ دارند بدی را یـه چشمــ دیده اند..

 

همـه ادعــآ دارند کـه تنـهــآیی را کشیده اند...

 

 پس کیــست کـه این دنــیآ را بـه گــــنـــد کشیده اســــت ؟؟؟!!!


وفا ! یعنی این که

بعد از رفتنت،

حتی نگذاشتمـی بفهمد مرا دور زدی

………………………………………......

چقدر جالب!

تو لحظه های داغونی فقط یـه نفر مـیتونـه ارومت کنـه...

اونمـیه کـه داغونت کرده

……………………………………….....

هم قد شدیم!

خدا مـیداند چه چیزهایی را زیر پاهایم گذاشتم


این پست را ســــــکوت مـی کنم تو بنویس !

 تــــــــو بنویس ...

از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایت ...

از هرچه دلتـــــ مـی گوید !

بنویس برایـــــــــم...

 دوستان شما بنویسید


یــــادمــــان بـــاشــــد؛

 

 زنـگِ تــفــریـــحِ دنــیـــا هــمـــیشـــگـــی نــیــســـت؛

  

زنــگ بــعـــد حــســـاب داریــم ...


 ﺩﻭﺭﯼ . . .

ﺁﺯﻣــﻮﻥ ﺩﻟـــﻬـﺎﺳﺖ !

ﯾـــﺎ ﺩﻟﺘـــﻨﮓ ﻣـﯽﺷــﻮﯼ ؛

ﯾـــﺎ ﻓــﺮﺍﻣــﻮﺵ ...


روزهای سختی رو مـیگذرونم...

 

وقتی کـه نیستی همـه چیز تنگ مـیشود

 

نفسم

 

دنیـایم

 

دلم. . .

 

ممنونم از شب رویـا

 

که بازم وقت دلتنگی بـه دادم مـیرسه....!

 

ممنون از غم كه همـیشـه و هر جا با منـه وتنـهام نمـی ذاره...

 

 

 

نشستم پای گفتن بخور بگو به

  سلامتی اونی کـه دوستش دارم...

 پیکو بـه لبم نزدیک کردم اما نخوردم!

  ولی گفتم بـه سلامتیـه اونی

  که از وجودش نفس مـیکشم...

  گفتن چرا نخوردی؟؟؟

  سلامتیـه اونو تو پاکی مـیخوام نـه مستی

  




در کودکی درون کدام بازی ، راهت ندادند
..

 

که امروز ، اینقدر دیوانـه وار ،....

 

تشنـه ی "بازی " با آدم هایی؟؟..

كــاشـ يكــے پيــدا مــےـشد كهـ

وقتــے مــےـديد گلويتــ بغضــ دارد

چشمانتــ بارانــ دارد

بهـ جاے آنكهـ بپرســد

: چته ؟ چــے شده ؟

بغلتــ كند و بگويـــد " گريهـ كنـ

……………………..


هیچوقت فکر نمـیکردم بـه جرم عاشقی اینگونـه مجازات شوم

دیگری بـه سراغم نخواهد آمد قلبم شتابان مـیزتد شمارش معکوس

 برای انفجار درون ام و من تنـهایی خود را درون آغوش مـیکشم.. تنـها مانده ام

زل زدم ، خیره شدم ، پلک زدم ، محو شدم

یک نفر عشق مرا درون دلش آغاز نکرد


رد تنـهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهــــــکاری مـیسازد بـه نامِ دیوانــــــــــگی

 

و من این شاهکــــارِ را بـه قیمـــــــتِ همـهٔ فصلهایِ قشنـــــــــگِ زندگـــــــــیم

 

خرید ام...

تو هر چه مـیخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس نمـیــــفروشــــــــم

 


 به سلامتی اونی کـه آرزو بود

نفس بود

آرامش بود

رویـا بود

ولـــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــ ــــــــ ـی خاطره شد

بغض شد...!

درد شد...!

کابوس شد


دیشب کـه باران آمد، مـیخواستم سراغت را بگیرم اما خوب مـیدانستم باز هم 

 

کهپیدایت کنم،باز زیر چتر دیگرانی

نوشته شده درون دوشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۷ساعت ۱۱:۳۳ ق.ظ توسط محمد|




[تیر 1392 - صدای شب دانلود آهنگ میمیرم تموم ميشه غم های من دیگه اشک نریز پشت پای من]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 16 Sep 2018 01:10:00 +0000